ادعا از اینجا تا آسمون هفتم

در خدمتون هستم با یه پست طولانی خواهش می کنم حوصله کنید و بخونید چون نظرتون برام مهمه.

در پستهای زیادی و یا حتی در کامنتهایی که براتون گذاشتم از بی لیاقتی و بی فرهنگی ایرانیها بسیار گله گرده بودم و بعضی هاتون مثل آقای رگبار عزیز به من می گفتن که چرا اینقدر جوش می زنم و گاهی حتی با من مخالف بودن.اما از اونجا که بی دلیل این حرفها رو نمی زنم تصمیم گرفتم تمام دلایلم و بنویسم تا قضاوت کنین.درسته من هم ایرانیم اما همیشه سعی کردم باید ها و نبایدها رو در نظر داشته باشم.

1- بی فرهنگی در رانندگی: همه فکر می کنن خیابون ارث باباشونه ،رانندگی همه از جمله خانمها بد و اصولا خانمها باید پشت ماشین رختشویی بشینن کلا همه مایکل شوماخرن.کافیه یکی بپیچه جلوشون (که البته نباید بپیچه پس حق تقدم چی؟) تا فحش ناموسی بارش کنن.از همه ی اینها بگذریم میرسیم به مسئله راهنما کافیه بخوای به یک سمتی بپیچی و راهنماتو می زنی دقیقا از لحظه زدن راهنما سرعت ماشین پشت سرت بیست الی سی تا زیاد میشه که از همون سمت ازت بگیره و بره!! به عبارتی با دیدن راهنما رم( به فتحه) میکنن میگید نه امتحان کنید.سواره ها از پیاده هایی که از رو نرده ها ی کنار اوتبان میپرن جلوشون شکایت دارن و پیاده ها از سواره هایی که تو اتوبان از علم غیبشون استفاده نمی کنن و حدس نمی زنن که الان یکی از ارتفاع نرده ی 2 متری می پره جلوشون .عدم رعایت رانندگی بین خطوط و بستن کمربند (تحصیلکرده ای رو میشناسم که دلایل مسخره ایی واسه نبستنش میاره) و داشت یادم میرفت موتور سوارانی که بدون کلاه ایمنی تو اتوبان از لایت سبقت با 50 تا سرعت می رن و نور و بوق تو رو نه می شنون نه میبینن اصولا معتقدم اینها مایلن بمیرن خوب بمیرن اما خواهش جلو ماشین من نه و......

2- بی فرهنگی در آسانسور : قبلا" به تفیل شرح دادم رجوع به این لینک

3- عدم رعایت نوبت: مثل صف اتوبوس و مترو رجوع به این لینک

4- عدم رعایت بهداشت: تف های بیشمار روی آسفالت حرف منو تایید میکنه + رجوع به این لینک

5- بی فرهنگی در هنگام صرف غذا: اصولا نمی دونن کارد و چنگال یا حتی ساده تر قاشق و چنگال مال کدوم دسته آداب سر میز یا سفره نشستن چیه و این کارها را سوسول بازی می دونن معتقدن هر جور راحتی باش نه دوست من اگه آدمی که آدم بودن قانون داره با سر نباید بری تو غذا یا سر میزای سلف سرویس نیابد بقیه رو با مشت و لگد بزنی کنار.و.....

6- بی فرهنگی در لباس پوشیدن: کلا هر جور راحتن می پوشن اینگار نه انگار تو عروسی لباس رسمی می پوشن نه ... استغفرالله بابا طرف خرج کرده پیش فامیل جدید آبرو داره شیک باش تمیز باش نمی تونی نرو مگه مجبوری

7- بی فرهنگی در سفر: از همین دامنه ی درکه و دربند بگیر برو تا جنگلهای کنار جاده های شمال همه چی می بینی جز طبیعت از پوشک بچه گرفته تا .....

8- بی فرهنگی در هنگام سوار شدن در تاکسی: راننده ی تاکسی که فکر نمی کنه ماشینش وسیله ی عمومی و نباید مثلا توش سیگار بکشه اعتراض کنی میگه از ماشینم پیاده شو.کنار دستیتون هم که میبینه 100 کیلو باید اینقدر صبر کنه تا سوار ماشینی بشه که صندلی جلوش خالی باشه یا که باید دو نفر حساب کنه و اونوقت عقب بشینه اما گور بابای کنار دستی هیکلشو هوار میکنه روت و این مشکل توه تازه خدا کنه خوابش نگیره و غش نکنه روت و ....

9- بی فرهنگی در حفظ آثار باستانی: برید به وبلاگ قبلیم و پیوندهای دریاچه ی ارومیه دامنه دماوند،دریاچه پریشان و تالتاب انزلی رو به عنوان دسر ببینید بقیش پیش کش

10- بی فرهنگی در آموزش و پرورش: رجوع به این لینک

11- پذیرش مسولیت: کدو خارجی رو دیدین سر کار بشینه وبلاگ بنویسه و ارباب رجوع معطل کنه و.....

12- کی بود گفت بی فرهنگ خودتی بیاد جلو تا خودم ج........(بی فرهنگی در انتقاد پذیری)

13- و هزاران بی فرهنگیه دیگه ،عزیرم نگو خارجی ها فرهنگشون غربیه با ما فرق داره نه اونا فرهنگ آدم بودن داره اینش با ما که بویی از آدمیت نبردیم فرق داره وگرنه بقیش یکیه

من و مدرسه

چند وقتی است می خواهم این پست طولانی را بنویسم اما فرصتش پیش نمی اومد.اولش بگ هرکی حوصله نداره از الن بره چون دلم خیلی پره.حالا اصل ماجرا

هر وقت فکر می کنم که 12 سال از بهترین سالهای زندگیمو تو مدرسه حروم کردم دلم می خواد زار بزنم .همیشه آرزو می کنم که کار یکی از اون مدیران، معاونین، یا دبیران به من بیفته تا جونشونو از حلقومشون بکشم بیرون.تا سال دوم دبیرستان با معدل بالا شاگرد خوب مدرسه بودم اما فقط می خوندم تا زودتر اون سالهای نکبت تموم بشه.شاید دخترها بیشتر منو درک کنند (تا حالا از جنسیتم نگفته بودم گفته بودم؟) خیلی سخته شاگرد یک مدرسه ی غیر انتفایی باشی و چند صد هزار تومن هم رشوه داده باشی تا ثبت نامت کنن اونوقت صبح به صبح تو صورتت زل بزنن که نکنه دیشب تو مهمونی آرایش کرده بودی، یا کیفتو بگردن نکنه توش لاک یا رژ لب پیدا کنن نکنه ناخنت بلند باشه یا آثار لاک روش باشه نکنه سیبیلاتو برداشته باشی ؛اونوقت مجبور بودی تا دوباره جوونه بزنه بمونی تو خونه،سخته دختر باشی اما صورت پر از ریش و سیبیل داشته باشی تا حالا کسی دیده پسری رو واسه خاطر اصلاح صورت از مدرسه اخراج کنن؟اونم واسه انجام کارهایی که مر بوط به دختر هاست. اصلا اگه دختر لاک بزنه مگه ایراد داره اگه پسر بزنه باید اخراجش کنن.سخته تو مدرسه ی غیر انتفایی باشی اما دم در نگهت دارن چون کیفت قرمز دخترونست و کتونی سفید با جوراب سفید پاته.حالم از تک تک معلمها و دبیرهایی که داشتم بهم می خوره وقتی یادم می افته که سال اول یا شایدم دوم دبیرستان تو امتحان فیزیک سوالها از کتاب فیزیک هالیدی بود، ریاضی خونهاش می فهمن من کدوم کتابو میگم. و من عین خر تو گل مونده بودم که خدایا من همه کتابو خونده بودم این سوال مال کجاشه؟تو مدرسه ای که یک سوسک نر هم توش وجود نداشت مقنعه های ما تا مچ دستمون بود و چونه دار و مانتوهایی به گشادی عبا.اگه چند تا شوید از زیر مقنعه میومد بیرون خانم..... مدیر برتر منطقه ی ..... با قیچی کذایی توی جیبش از راه می رسید و فاتحه!!!فکر نکنید سنم زیاده نه من متولد 61 هستم اما این چیزا رو دیدم.

از همه ی اینها گذشته خیلی خوشحالم که زمان هرگز به عقب بر نمیگرده و من مجبور نیستم دوباره اون لباس کذاییی رو بپوشم.

حالا واسه عوض شدن روحیه بازم به خوندن ادامه بدین

تو همون مدرسه ی کذایی سر زنگ قرآن ، سر آموزش درس "ص" (همون که باید سوت بزنی،البته اگه دقت کرده باشین فقط ایرانی ها سوت می زنن اگه به نماز خوندن عربها که از مکه تی وی پخش می شه دقت کنین کسی موقع گفتن اله و الصمد سوت نمیزنه) یکی از بچه ها رو اخراج کردن زنگ زدن به پدرش تا بیاد پرونده ی دخترشو بگیره که باباهه گفت امروز وقت ندارم بیام نگهش دارین فردا میام.KJ