چند شعر از حسین پناهی

 


داشتم یه چرخی تو سایت حسین پناهی می زدم.از این چند خط خوشم اومد دلم نیومد شما نخونیدش:


 


 


گم گشته ام
كجا
نديده اي مرا ؟


 


----------------------


من روز را دوست دارم
ولي از روزگار مي ترسم!


 


--------------------------


سپهر را من ، نيلگون شناختم


چرا که همرنگ هوسهاي نامحدود من بود


 


پ.ن: نمیدونم چرا تازگیها اینقدر گیر دادم به این خدا بیامرز

7 نظرات:

سید حمید گفت...

سلام بی معرفت
.
.
.
بی معرفت تو آپ کردیو من نیومدم

حالا که اینطور شد باهات قهرم بی معرفت

بی معرفت خوبه من لااقل وقتی آپ میکنم بهت خبر میدم تو بعد دوهفته مییای

ولی تو که وقتیم آپ میکنی بهم خبر نمیدی بی معرفت

بی معرفت اگه بازم دوست داری

بهت بگم بی معرفت

بیا به من بی معرفت

تا پدر هرچی بی معرفته در بیارم بی معرفت
.
.
.
.
بی معرفت

سید حمید گفت...

تو کز نجابت صدها بهار لبریزی
چرا به ما که رسیدی همیشه پاییزی ؟
ببین! سراغ مرا هیچ ‌کس نمی‌گیرد
مگر که نیمه‌ شبی غصه ای،غمی ، چیزی
تو هم که می‌رسی و با نگاه پرشورت
نمک به تازه‌ترین زخمهام می‌ریزی
خلاصه حسرت این ماند بر دلم که شما
بیایی و بروی، فتنه بر نیانگیزی ...
بخند! باز شبیه همیشه با طعنه
بگو که : آه! عجب قصه‌ی غم‌انگیزی
بگو که قصد نداری اذیتم بکنی
بگو که دست خودت نیست تا بپرهیزی
ولی ... ببین، خودمانیم، مثل هر دفعه
چرا به قهر، تو از جات برنمی‌خیزی؟
نشسته‌ای که چه؟
یعنی : دلت شکسته؟
همین؟
ببینمت، ولی انگار اشک می‌ریزی ...
عزیز گریه نکن من که اولش گفتم :
تو از نجابت صدها بهار لبریزی

افسون كودك طبيعت گفت...

مرد جالبي بود. شعرهاش هم به دل ميشينه.

سید حمید گفت...

آنلاینی از خودته شما سروری

بودی حالا
این کارو نکنی ها
تاز اریم باهم خودمونی میشیم
بمون یه فنجون چایی دیگه بزن هر وقت خواستی برو

سید حمید گفت...

سلام عرض کردیم

یا الله


کسی نی


ما اومدیم تو




اهای یا الله




بــــــــــــــــــــــــــــــــــه ,سلام, چطوری, خوبی, خوشی ,سلامتی , کم پیدایی, نیستی


آپ نمکنی ولی ما هی می آئیم خوشمان می آید از وبلاگت ×دوس مدارم×

چای داغ گفت...

کی آبروتو برده؟

بگو خودم حالشو میگیرم!

سید حمید گفت...

شربتي از لب لعلش نچشيديم وبرفت
روي مه پيكراوسيرنديديم برفت
گويي ازصحبت مانيك به تنگ امده بود
بار بربست وبه گردش نرسيديم وبرفت
همچو حافظ همه شب ناله وزاري كرديم
كاي دريغا به وداعش نرسيديم وبرفت

ارسال یک نظر